سال نود و پنج یکی از آشناها تشویقمون کرد که عید رو کیش باشیم. اولش فکر می کردم که سفر ۵ روزه به کیش زیاده ولی یاد خاطرات سفر به کیش افتادم که چند سال پیش تجربه شو داشتم. اصلا دلیل سفرنامه نوشتنم هم فراموش نشدن همین خاطرات بود. خیلی ذوق داشتم تا ببینم که کیش هنوزم همونقدر جذاب هست یا نه. پرواز کیش رو برای چند روز بعد رزرو کردیم و من دل تو دلم نبود تا وقتش برسه. بالاخره اون چند روز گذشت و وقت پرواز کیش ما شد. پروازمون ماهان بود و خوشبختانه همه چیزش خوب بود.
خلاصه زیاد از اصل داستان دور نشم. پرواز کیش ما بدون تاخیر از مهرآباد بلند شد و یه صبحانه ی گرم رو توی هواپیما خوردیم. راستی رفتار کارکنان هم خوب بود و مشکلی وجود نداشت. بالاخره داریم سفرنامه می نویسیم که خوبیا و بدیای سفرو بگیم تا اگه جایی واسه ما خوب نبوده در جریان باشید. ولی خب از خوبیا هم نمیشه گذشت و باید منصف بود.
پرواز کیش بر فراز دریاچه مهارلو
یکی از نکته های جالبی که اول کاری نظرمو به خودش جلب کرد دریاچه مهارلو بود که از بالای اون رد شدیم. این دریاچه به طرز عجیبی صورتی رنگ دیده میشه. بعدا که درباره اش تحقیق کردم فهمیدم به خاطر غلظت بالای نمکی که داره اینجوری به نظر میاد.
فرود و شروع داستان ما
بالاخره پرواز کیش ما فرود اومد و ما با کلی ذوق و شوق پیاده شدیم. کنجکاو بودم که ببینم چقدر اوضاع عوض شده، قاعدتا کیش باید خیلی پیشرفت کرده باشه. در قدم اول چیزی که باعث خوشحالیم شد آب و هوا بود. هوا معتدل بود و یه باد خنکی هم میومد.
توی خود فرودگاه کیش اومدیم بلیط پارک دلفین ها رو خریدیم که با گشت نیم روزه دور جزیره نفری ۹۵ تومن هزینه برداشت. راستش از جای دیگه نپرسیدم تا ببینم که میشه ارزون تر خرید یا نه ولی این بلیطا تو فرودگاه مهرآباد هم با همین قیمت فروخته می شدن.
قرار شد هم از خوبی ها بگیم هم از بدی ها، یکی از مشکلاتی که تو فرودگاه کیش داشتیم این بود که سه تا پرواز همزمان نشسته بودن و چمدون همه ی مسافرا از یه ریل تحویل داده می شد. این باعث شده بود شلوغی زیادی ایجاد بشه و یه مقدا وقتمون گرفته شه. راستش بعد از پرواز کیش که خوب بود این تو ذوقم زد.
خاطرات سفر به کیش ، بازار مروارید
مقصد بعدی ما خیابان هیرمند بود که دسترسی خوبی به خیلی جاها داشت. رسیدن به این خیابون برامون ۱۵ هزارتومن خرج برداشت و حالا نزدیک بازار مروارید بودیم. شاید خیلیا بازای معروف تری تو کیش بشناسن ولی ما اکثر خریدمون رو از همینجا کردیم و راضی هم بودیم. نکته ی خوب دیگه ای که بود این بود که جلوی بازار چندتا رستوران و فست فود هم بود. خلاصه تا حدودای ساعت یازده و نیم استراحت کردیم و بعد برای خرید رفتیم تو بازار که فهمیدیم ظهرا واسه استراحت تعطیل می کنن.
اولش خیلی ناراحت کننده بود ولی اگه بدونید که ظهرای کیش چقدر گرمه بهشون حق می دید. البته اینو بگم که آب و هوای شبای کیش فوق العاده ست. بیشتر روز اولمون به خرید و گشت زدن تو منطقه شهری گذشت. تفاوتی که نسبت به قبل حس کردم این بود که تنوع ماشینا نسبت به قبل کم شده و خیلی از ماشینایی که قبلا فقط تو کیش می دیدیم رو الان تو خیلی از شهرای ایران می بینیم.
کاریز
واسه روز دوم گشت جزیره رو هماهنگ کردیم، ممکن بود تعداد نفرات به حد نصاب نرسه و به جای صبح مجبور شیم گشت ظهر رو بریم که این خبر خوبی نبود. چون ظهر خیلی گرم بود. خوشبختانه این اتفاق نیوفتاد. خلاصه اومدن دنبالمون و سوارمون کردن و بعد باهم رفتیم دنبال بقیه مسافرا، در واقع یه گشت دیگه هم تو کیش زدیم. بالاخره همه سوار شدن و به سمت جزیره کاریز حرکت کردیم.
کاریز یا قنات کیش یه زمانی محل اصلی تامین آب جزیره بوده ولی حالا به عنوان جاذبه گردشگری استفاده میشه. حتی یه کافی شاپ و رستوران سنتی هم داره. راستی واسه بلیط هم باید ۱۰ تومن هزینه کنید که الان نمی دونم چند شده باشه.
بعد از اینکه از کاریز دیدن کردیم رفتیم سراغ مجموعه المپیک کیش، اونجا جاییه که بزرگ ترین و قدیمی ترین درخت های جزیره رو می تونید ببینید. یه سری اعتقادای خرافاتی هم درباره این درختا بود که لیدر برامون توضیح داد. مثلا می گفت اگه از میوه این درخت بخوری دوباره ازدواج می کنی که جالب بود و یکم هم خنده دار. درباره یه درخت که تو سفر قبلیم دیده بودم سوال کردم که گفتن خشک شده. خیلی جا خوردم، ای کاش از این درختا بهتر مراقبت بشه واقعا حیفه که این جاذبه های گردشگری از دست برن.
حریره
گذشت و به سمت جاده ساحلی کیش رفتیم. جایی که توش بقایای شهر باستانی حریره رو دیدیم. میگن این شهر باستانی منطقه اصلی زندگی مردم کیش تو گذشته بوده. حریره مثل بقیه جاهای کیش پیشرفت و به روز شدن نداشته و شاید هم همینجوری باشه بد نباشه.
از شهر حریره به سمت منطقه ی بومی نشین کیش رفتیم. می خواستیم از موزه ی مردم شناسی بازدید کنیم. این موزه که به عنوان بهترین موزه مردم شناسی ایران شناخته میشه درباره فرهنگ بومی و اصیل مردم کیشه. فقط توجه داشته باشید که تهیه بلیط هم با خود گردشگرا هست.
از چیزای جالبی که می تونید تو این موزه ببینید نحوه تهیه شیره خرما و وسایلیه که در آشپزی بومی کیش استفاده میشه. یه اتاق هم برای نشون دادن نحوه تزئین کردن خانه در جشن عروسی بود که عکس برداری ازش ممنوع بود و تنها راه واسه دیدنش حضوری رفتنه! پس بهتره از دستش ندید و نذارید تو خاطرات سفر به کیش تون جاش خالی باشه. راستی آخرشم ازتون با قهوه اصیل عربی و خرما پذیرایی می کنن.
میرمهنا
اما کارمون تموم نشده بود و تو ادامه مسیر از جلوی تندیس میرمهنا رد شدیم. میرمهنا کسی بود که کیش رو از اشغال پرتغالی ها آزاد کرد. راستی بانجی جامپینگ کیش هم تو مسیر ما بود. شاید بتونیم بگیم بانجی جامپینگ کیش از تهران بهتر و هیجان انگیز تر هست. یکم که از بانجی جامپینگ دور می شیم به کشتی یونانی می رسیم. شاید کشتی یونانی رو بشه نماد کیش دونست. یه قسمت هایی از این کشتی به گل نشسته و چون به حال خودش رها شده فرو ریخته بود.
بازار پدیده
آخر این گشت خودمونو توی بازار پدیده پیدا کردیم. اگه بخواید برید رستوران پدیده باید کنار این بازار دنبالش بگردید. بزرگ ترین لنگر ساخت بشر هم کنار همین بازار قرار داره. قرار بود بعد از تموم شدن گشت تا خونه برسوننمون ولی گشت همینجا تموم شد و تا مرکز شهر رو با مینی بوس های رایگان پدیده رفتیم و از اونجا با تاکسی رفتیم خونه. نکته ی جالب درباره کیش اینه که فرهنگ رانندگی خیلی بالاست و برای عابر پیاده احترام زیادی قائل هستند.
خاطرات سفر به کیش روز دوم!
روز دوم رو تا ظهر تو پاساژ زیتون گذروندیم و در نهایت به پارک دلفین ها رفتیم. توی راه بارون شروع شد و جالب بود که خورشید سرجاش در حال تابیدن بود و قطرات درشت بارون رو می دیدیم. خلاصه تا ساعت ۳ باید منتظر می موندیم تا پارک دلفین ها باز شه. اینجا با خانواده های دیگه آشنا شدیم که خیلی از کرایه تاکسیا گله داشتن. یکی از کیشوندا گفت چرا از مینی بوس استفاده نمی کنید و در واقع مارو با یکی از بهترین گزینه ها برای حمل و نقل آشنا کرد.
مینی بوس ها خیلی ارزون بودن و حداکثر زمانی که باید منتظر می موندیم تا بیان هم ۱۰ دقیقه بود. پارک دلفین ها نسبت به قدیم فرق کرده بود. توی مسیر از مردم عکس می گرفتن و یه جای مشخصی تحویل می دادن. از اونجایی که ما عکس ننداختیم متوجه قیمتش نشدم.
پارک دلفین ها
اول کار از باغ پرندگان بازدید کردیم و طاووس و لک لک هارو دیدیم و ازشون عکس گرفتیم. قسمت بعدی به خزندگان مربوط بود و کلی مار و مارمولک هم بود که خیلیا می ترسیدن نگاهشون کنن. یکی از مشکلاتی که بود این بود که بعد از بازدید از هر قسمت باید یکم صبر می کردیم تا به قسمت بعدی بریم. اینو اون موقع نمی دونستم ولی با کارت پرواز هواپیمایی زاگرس می تونید بلیط پارک دلفین هارو نیم بها بگیرید. ازون جایی که بلیطای زاگرس هم ارزون هستن به نظر صرفه جویی خوبی میاد.
تو مرحله بعدی نمایش سیرک رو دیدیم که توش از ببر و فیل و اینجور حیوونا نبود ولی باز هم جالب توجه بود. بالاخره نوبت به دلفین ها رسید. نمایش دلفین ها تا حدود زیادی مثل دفعه پیش که اومده بودم بود ولی این موضوع باعث نشد که برام جذاب نباشه و خیلی لذت بردیم. حالا نوبت به اکواریوم کیش رسیده بود. از اکواریوم هم بازدید کردیم و واسه اولین بار با مینی بوس برگشتیم.
خاطرات سفر به کیش ، دریا و ساحل
روز بعد برنامه مون رفتن به دریا و ساحل بود. پلاژ آقایون و خانم ها جدا بود و به راننده های مینی بوس سپردیم که همونجا پیاده مون کنه. بعد از پیاده شدن از مینی بوس یه پیاده روی کوتاه داشتیم تا به ساحل برسیم. واسه ورودی پلاژ آقایون نفری ۱۰ هزار تومن دادیم که این ورودی برای کیشوندها سه هزار تومن بود.
وقتی وارد آب شدیم با کلی سنگ و مرجان روبرو شدم که پاهامو اذیت می کرد یکم که جلوتر رفتم آب تمیز و سرد شد جوری که طول کشید تا به دمای آب عادت کنم. در نهایت هم از خیرش گذشتم.
قبل از اینکه به بازار مرجان برم نشستم بازی والیبال ساحلی بقیه رو نگاه کردم و بعد کم کم به سمت بازار مرجان راه افتادم.
بازار مرجان
از پلاژ آقایون تا بازارمرجان حدود نیم ساعت راه بود و از کنار هتل داریوش عبور کردیم. خط ساحلی کیش محل خیلی خوبی برای قدم زدنه . البته همه ی مسیر از خط ساحلی رد نمی شد و یه بخش هایی هم از منطقه های مسکونی بود. حدود عصر بود که شروع به خرید در بازار مرجان کردیم. چهارشنبه ی آخر سال بود و از همه پرسیدیم که بهترین برنامه واسه امشب کجاست که همه به کشتی یونانی اشاره کردن. این طور به نظر میومد که کیشوندا بیشتر جشناشون رو سمت کشتی یونانی برگزار می کنند.
البته ما چون بحث ترافیک و شلوغی و پیدا نشدن تاکسی رو شنیده بودیم از خیرش گذشتیم و تا ده شب رو تو بازار مرجان گذروندیم. فقط مشکلی که پیش اومده بود این بود که چمدوناون دیگه جا نداشتن و مجبور شدیم یه چمدون دیگه از بازار مروارید بخریم. تا اینجا کلی کارت قرعه کشی داشتیم و با خودمون گفتیم صبر کنیم تا قرعه کشی رو انجام بدن ولی از بدشانسی برنده نشدیم و کسی که برنده شد فقط یک کارت داشت.
چهارشنبه سوری ای که در خاطرات سفر به کیش ماندگار شد
حسابی گرسنه مون شده بود و برای خوردن شام به یه فست فود که جلوی همون بازار بود رفتیم. شب برگشتیم و سر و صداهای مواد منفجره تا صبح مهمونمون بود. کیش باعث شد قدر چهارشنبه سوریای تهران رو بدونم!
صبح روز بعد دیگه برنامه ای نداشتیم و اطراف خونه قدم میزدیم و آثار مواد منفجره که آسایشمونو گرفته بود رو می دیدیم. شب دوباره رفتیم سراغ پاساژا، این دفعه به سمت خیابان فردوسی رفتیم تا مرکز تجاری کیش، هایپر مارکت کیش، بازار پانیذ و آخرهاش پاساژ پردیس یک و دو قرار گرفته بود. با اینکه جا برای وسایل جدید نداشتیم ولی نمی تونستم از خیر بعضی جنسا با قیمتای مناسبشون بگذرم.
مثلا چون زمستون تموم شده بود لباسای مارک خوب زمستونی رو می شد با تخفیف خوبی خرید. ولی تو بقیه وسایل میشه گفت قیمتا خیلی با تهران فرق نداشتند.
حال و هوای نوروزی کیش
حال و هوای نوروز کیش رو خیلی قشنگ کرده بود و با چراغونیا خیابون های جزیره جذاب تر شده بود. بالاخره روز آخر شد و شروع به جمع کردن وسایل کردیم. می خواستیم به تاکسی زنگ بزنیم ولی یه تاکسی عبوری مارو دید و نگه داشت. تو فرودگاه بالاخره استرس ها تموم شد و اضافه بار نخوردیم. قرار بود سه تا پرواز به تهران انجام شه که دوتاش نیم ساعت و یکیش یک ساعت و نیم تاخیر خورد. در نهایت سفر ما با فرود اومدن تو فرودگاه مهرآباد و مواجه شدن با هوای سرد تهران تموم شد.
پایان
اگه بخوام خیلی خلاصه درباره کیش نظرمو بگم باید بگم که هنوزم برام جذابه و باز هم دوست دارم برم و امیدوارم شمایی که این مطلب رو می خونید هم حتما از این جزیره قشنگ دیدن کنید. چون خاطرات سفر به کیش می تونه خیلی خاص و متفاوت باشه.
دیدگاهی بنویسید